حاملگی
حاملگی پانیسا جون ، بسیار حاملگی خوبی بود ، فقط یه کم ترسناک بود .
قصد بارداری نداشتم ولی زمانی که فهمیدم خیلی خیلی خوشحال شدم .
ولی ترسناک از این بابت که همزمان با شیوع کرونا بود و من از این بابت واقعا می ترسیدم.
ولی خدا رو شکر اداره بهم دورکاری داد و من تقریبا کل دوران بارداری رو توی خانه بودم .
در این مدت همش غذاهای خونگی خوردم و حسابی استراحت کردم .
زمانی که فهمیدم باردارم ، خوشحالی پرهام ، داداش پانیسا کوچولو ، قابل توصیف نبود و در طول مدت بارداری هم خیلی هوای منو داشت . به نظرم از همه بیشتر پرهام خوشحال شد .
محمد هم خوشحال بود و مثل همیشه هوای منو داشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی