انتخاب پرستار
من نه ماه مرخصی بارداری داشتم و بعد از اون باید سرکار می رفتم ،
خدای من پانیسا را باید چیکار می کردم ،
مامان دیگه توان نگهداری از پانیسا را مثل پرهام نداشت، شرایط کرونا هم بود و نمی شد خیلی پانیسا را جابجا کرد ،
اول تصمیم گرفتم مرخصی بدون حقوق بگیرم که با توجه به اینکه در دوران بارداری هم من مرخصی بود عملا امکان پذیر نبود ،
با اداره صحبت کردم به من گفتن به خاطر کرونا در طول هفته دو یا سه روز نیاز هست که به اداره بیایی و بقیه ایام هفته دورکاری استفاده می کنی .
تصمیم گرفتیم برای پانیسا و پرهام ( اون زمان پرهام آموزش مجازی از خانه کار می کرد) پرستار بگیریم و خانه را هم به دوربین مجهز کنیم تا بتونیم از اداره چک کنیم و خیالمون تا حدی راحت باشه.
به افراد مختلف سپردیم و چند نفری آمدند و ما نپسندیدم ،
تا اینکه یکی از همکارای من یکی از آشناها را معرفی کرد ، مریم جون باخواهرش به خانه ما آمدند ، من مریم را بسیار آرام و مهربان دیدم و قرار شد مریم خانم پرستار پانیسا بشه ،
خدا رو شکر از انتخابش خیلی راضی هستم ، خیلی مواظب پانیسا هست و خیلی به دلش راه می ره و هنوز بعد از گذشت سه سال و نیم همچنان خاله مریم پانیسا هست.
همون جور که پانیسا بهش عادت کرده و هر وقت که نیاد مرتب می پرسه ، خاله مریم کجا هست؟؟ مریم جان هم بسیار بهش وابسته هست و آخر هفته ها که نمی آد حتماً بهش زنگ می زنه و با پانیسا صبت می کنه.
خدایا همین جور که پرستار خوبی را سر راه دخترم قرار دادی ، بقیه آدم های هم که قراره وارد زندگی دخترم بشن هم بسیار خوب و مهربان باشند.